ماه بین المللی طلاق و کودک
نخستین ماه میلادی، ژانویه، بهعنوان ماه بین المللی طلاق و کودک انتخاب شده است و نگاهی دوباره است به وضعیت کودکانی که والدین آنها از یکدیگر جدا شدهاند. این ماه توسط سازمان اجتماعی طلاق کودکمحور معرفی شد. این سازمان قصد دارد از همۀ روزهای ماه ژانویه برای افزایش آگاهی دربارۀ آثار طلاق بر کودکان استفاده کند.
همچنین در ماه بین المللی طلاق و کودک تلاش میشود تا تغییرات روانشناختی کودکان حین یا پس از طلاق والدین را به پدرومادرها آموزش دهند. دلیل انتخاب ماه ژانویه برای چنین مناسبتی آن است که براساس مطالعات انجام در بیشتر کشورهای جهان طلاق در این ماه افزایش مییابد. در حقیقت ماه بین المللی طلاق و کودک برای ترویج آثار زیانبار طلاق نیست، بلکه سعی میکند اطمینان حاصل کند که والدین روند طلاق را به شکلی مؤثر و مسئولانه انجام میدهند.
ایجاد فضای روانی سالم در دوران پرتنش جدایی وظیفۀ اصلی پدر و مادر است تا بتوانند روحیۀ کودکان مخصوصاً آنهایی که کمسنوسال هستند را قوی نگه دارند. بررسی کودکانی که والدین آنها از هم جدا شدهاند نشان میدهد که آسیبهای روانی وارد شده به این کودکان و نوجوانان شدید است.
طلاق والدین سایۀ امنیت را از سر کودکانت میگیرد و میتواند در آینده بر سلامت اجتماعی نیز اثر منفی بگذارد. ماه بین المللی طلاق و کودک زمانی است برای شناخت این آسیبها و تلاش برای حفظ و آرامش کودکانی که پدر و مادر آنها به هر دلیلی در حال جداشدن از هم هستند.
تاریخچۀ طلاق
در سال 2000 قبل از میلاد، نخستین قوانین طلاق شناختهشده بر روی لوحهای گِلین در بینالنهرین باستان نوشته شد. در قبایل باستانی، قوانین ازدواج و طلاق مانند قوانین امروزی اجرا میشد. بهعنوان مثال، زوجهای اینکا در آمریکای جنوبی رابطۀ خود را با یک دورۀ آزمایشی آغاز میکردند که طی آن مردان این امکان را داشت که شریک زندگی خود را نپسندند.
با این حال، هنگامی که ازدواج رسمی میشد، این زوج نمیتوانستند از هم جدا شوند. در مورد زوجهای اینوئیت یعنی اسکیموهای کانادا و گرینلند، طلاق به شدت دور از دسترس بهنظر میرسید؛ اما رسیدن به آن غیرممکن نبود. تا زمانی که هر چهار طرف درگیر موافق باشند، همسران میتوانستند درخواست طلاق کنند یا شریک زندگی خود را با زوج دیگری عوض کنند.
در گذشته مراجع مذهبی طلاق را تنظیم میکردند. از قرن هفتم پس از میلاد، مسلمانان هنگام طلاق از قوانین قرآن پیروی میکردند. طبق قوانین، شوهر میتواند هر وقت که بخواهد بدون رضایتِ زن او را طلاق دهد. زن فقط با موافقت شوهرش میتوانست طلاق بگیرد. همچنین کلیسای کاتولیک قوانین طلاق را در قرن یازدهم اروپا کنترل میکرد، جایی که آنها طلاق را به طور کامل ممنوع کردند. در کلیسای پروتستان طلاق فقط در صورت روابط خارج از ازدواج مجاز بود.
در اواخر قرن 18 در اروپا، دولت و مذهب از هم جدا شدند. این جدایی باعث شد که قوانین طلاق توسط دادگاههای سکولار اجرا شود. همچنین پس از انقلاب فرانسه قوانین جدیدی تصویب شد که طلاق را در چند موقعیت مجاز میدانست. اینقوانین شامل روابط خارج از ازدواج، خشونت، ترک خدمت، یا رضایت متقابل بود. بیشتر این قوانین طرفدار مردان بود. در قرن بیستم بود که خشونت خانگی شوهر علیه همسرش دلیل موجهی برای طلاق در نظر گرفته شد.
تأثیرات مخرب طلاق بر روی کودکان
طلاق آثار منفی بسیاری بر روح کودکان میگذارد، آنان ممکن است خود را عامل جدایی پدرومادر بدانند و برای موضوع خودشان را سرزنش کنند. این کلیدیترین مسئلهای است که نشان میدهد چرا والدین نباید فرزندانشان را درگیر ماجرای طلاق کنند. در ماه بین المللی طلاق و کودک نگاهی به این آثار منفی میتواند به ما کمک کند در چنین وضعیت دشواری به بهترین شکل عمل کنیم.
احساس ناامنی و هراس از آینده
طلاق بیش از هر چیزی احساس امنیت را از کودکان میگیرد و آنها را دربارۀ آینده نگران میکند. در هر سنی این کودکان به شکل متفاوتی ممکن است ناامنی را تجربه کنند. اگر بچههای کوچک نگران این هستند که آیا پدر یا مادر هنوز دوستشن دارند یا خیر؟ نوجوانها به دلیل سن حساسشان نگرانیهای بزرگتری دارند و به فقر، تنهایی و احساس ناتوانی در به دوش کشیدن مسئولیتهای والد غایب را تجربه میکنند.
ترس از ترکشدن
پس از طلاق کودک متوجه میشود که یکی از والدین دیگر در خانه نیست، از او دور شده و در جای دیگری زندگی میکند. این موضوع موجب میشود که ترس از ناپدیدشدن والد و تنهاماندن او را فرا گیرد.
طرد شدن
کودکان طلاق ممکن است احساس طردشدگی کنند. تصورشان این باشد که برای کسی مهم نیستند، دیگران به سرنوشت آنها فکر نمیکنند و مجبور به تحمل وضعیتی هستند که کنترلی روی آن ندارند. یادمان باشد کودکان خود را در مرکز جهان میدانند، بنابراین هر اتفاقی که روی دهد به نحوی به آنها مربوط میشود و وظیفۀ والدین است که آنان را از این مطمئن کنند.
احساس گناه
کودکان ممکن است به این نتیجه برسند که در طلاق والدین مقصرند و این وضعیت به دلیل حرفی که زدهاند یا کاری که انجام دادهاند، پیش آمده. احساس گناه و شرمندگی کودکان پس از چنین افکاری بیاندازه زیاد است. حتی نوجوانان پرخاشگر نیز ممکن است به این باور برسند که رفتار آنها در طلاق والدین نقش داشته است.
ناتوانی
کودکانی که خود را در اختلاف میان والدین مسئول میدانند فکر میکنند میتوانند به اوضاع سروسامان بدهند و سعی میکنند «بچۀ بهتری» باشند. آنها تصور میکنند میتوانند کاری انجام دهند که والدین مجدداً در کنار یکدیگر زندگی کنند. وقتی این اتفاق نمیافتد و نقشههای کودکان با شکست مواجه میشود، آنها احساس ناتوانی و ناامیدی میکنند.
اندوه
کودکان طلاق به شدت احساس اندوه و استیصال میکنند و اعتقاد دارند که دیگر عضوی از یک خانواده نیستند. در واقع احساس کودکان طلاق مشابه احساس کودکانی است که والدین خود را بر اثر بیماری یا تصادف از دست دادهاند؛ ولی به اندازۀ آنها مورد حمایت قرار نمیگیرند و ممکن است به شدت دچار افسردگی شوند.
اضطراب
کودکان طلاق معمولاً مضطربند و خود را تحت فشار میبینند. به عنوان مثال احتمال دارد آنها وظایف بیشتری را در خانه برعهده بگیرند. در ضمن ممکن است یکی از والدین یا هر دو آنها از کودکان به عنوان مشاور استفاده کنند. در این مواقع کودکان که احساس میکنند بزرگ شدهاند و دوست دارند کمک کنند؛ به همین دلیل اضطراب خود را پنهان میکنند.
تنهایی
کودکان در بین کودکانی که با آسیبهای خانوادگی دستوپنجه نرم میکنند از همه تنهاترند. دلشان برای والدی که از آنها جدا شده، تنگ میشود در حالیکه معمولاً آن والدی که در کنار کودکان میماند آنقدر گرفتار مشکلات خود است که به فرزند توجهی ندارد.
خشم
خشم احساسی متداول در میان کودکان طلاق است و در اثر درک یا پذیرش نشدن روی میدهد. کودکان گاهی خشم خود را نشان نمیدهند و این احساسشان زمانی اوج میگیرد که دلایل طلاق روشن نباشد. در این مواقع کودکان به خاطر آنچه از نظر آنها «غیرضروری» است از والدین خود میرنجند.
افسردگی
افسردگی از تأثیرات مستقیم طلاق محسوب میشود و در واقع تأثیری ثانوی است که به دنبال اندوه، احساس تنهایی و طردشدگی به وجود میآید. افسردگی نشانۀ آن است که کودکان حمایت کافی برای رویارویی با مسئله طلاق دریافت نکردهاند.
چطور کودکان را از تصمیم طلاق با خبر کنیم؟
هر چند کودکان از اختلافات والدین با خبر هستند اما اعلام صریح این موضوع که والدین قصد دارند از یکدیگر جدا شوند یکی از سختترین کارها در زندگی والدین است؛ احتمالاً کودکان از شنیدن این موضوع شوکه میشوند و والدین باید مراقبت و دقت زیادی در این مرحله از کار داشته باشند. یکی از مهمترین کارهایی که در ماه بین المللی طلاق و کودک باید به آندربارۀ آن آموخت اعلام خبر طلاق به کودکان است.
والدین باید دقت کنند که برای شنیدن مشکل کودکان آماده باشند، زمان تغییر مدرسه یا مهد کودک، بیماری، عید نوروز، امتحانات مدرسه و یا زمانهایی از این دست بههیچوجه برای شنیدن چنین خبری مناسب نیست.
هنگام اعلام این خبر بهتر است هر دو نفرشان حضور داشته باشند و شرایطی را فراهم کنند که کودکان هم فرصت کافی برای روبهرو شدن با این خبر را داشته باشند، یک روز تعطیل که والدین و باقی خانواده در خانه باشند زمان مناسبی برای چنین کاری است، این خبر را به صورت دو نفره، یعنی همراه با همسرتان به آنها بدهید.
اگر والدین چند فرزند در خانه دارند بهتر است این یک جلسه دسته جمعی باشد و همه فرزندان حضور داشته باشند، احتمالاً کودکان پس از شنیدن این خبر مدتی سکوت خواهند کرد و پس از آن سوالات زیادی از پدر و مادر خواهند داشت، باید والدین سعی کنند با آرامش به سوالات آنها پاسخ دهند.
کودکان در هر سنی که باشند حق دارند بدانند والدینشان به چه دلیل نمیخواهند با هم زندگی کنند، البته با کودکان با زبان خودشان صحبت کنید، مهم است که فرزندان یکباره و ناگهانی در جریان حرفهای والدین قرار نگیرند.
به کودکان اطمینان دهید که هر وقت بخواهند میتوانند با هر نفر آنها صحبت کرده و سؤالاتشان را مطرح کنند، مهمترین کاری که والدین میتوانند در این لحظات برای آنها انجام دهند این است که بدانند هر دو نفر آنها فرزندشان را دوست دارند و برای برنامههای مربوط به آنها با هم همکاری خواهند کرد و او هر وقت که بخواهد میتواند والدینش را ببینند.
در ماه بین المللی طلاق و کودک چه کارهایی میتوان کرد؟
مطالعه کنید
قبل از آنکه کار داوطلبانه یا اطلاعرسانی دربارۀ ماه طلاق و کودک، دربارۀ این موضوع آگاهی کسب کنید. مقالات آموزندۀ زیادی در اینترنت وجود دارد که میتوانید آنها را بخوانید یا حتی به دیگران معرفی کنید.
در کنار دوستانتان باشید
از همسالان، خویشاوندان و هر کسی که ممکن است بخواهد در مورد مبارزات خود برای گذر از وضعیت طلاق صحبت کند، حمایت کنید. همیشه با ذهن باز به آنان گوش کنید تا احساس نکنند در روزهای سخت تنها ماندهاند.
آگاهی را در فضای آنلاین گسترش دهید
دانش زمانی افزایش مییابد که به اشتراک گذاشته شود. پیام ماه بین المللی طلاق و کودک را از طریق کانالهای رسانههای اجتماعی در حلقههای دوستی خود پخش کنید.
5 واقعیت جالب در مورد طلاق
شاهدان طلاق والدین
حداقل نیمی از فرزندان در ایالات متحده، شاهد پایان ازدواج والدین خود هستند.
فرزندان طلاق مستعد طلاق هستند
احتمال طلاق در فرزندان طلاق 35 درصد بیشتر است.
مادران مطلقه و سرپرست
بیشتر مادران مطلقه حضانت فرزند یا فرزندانشان را به عهده میگیرند و حدود 79درصد از آنها از خدمات حمایتی استفاده میکنند.
آسیبپذیری فرزندان طلاق در برابر بیماریها
کودکان طلاق 50 درصد بیشتر در معرض ابتلا به بیماریها هستند.
تأثیر طلاق بر عملکرد تحصیلی کودک
طلاق میتواند بر نمرهها و بهطورکلی زندگی تحصیلی کودک تأثیر منفی بگذارد.
نیکان و کودکان طلاق
مؤسسۀ خیریۀ نیکان ماموت حامی خانوادههاست. کودکان به عنوان مهمترین و سرنوشتسازترین اعضای خانواده برای نیکان اهمیت بسیاری دارند و نیکان تلاش میکند با تأمین معیشت و اشتغال خانوادههای تحت پوشش خود شرایط زندگی برای فرزندان آنان را بهبود بخشد. از سوی دیگر نیکان خدمات آموزشی و درمانی ویژهای را برای کودکان ارائه میکند تا آنان در آینده بتوانند سرنوشت بهتری برای خود رقم زنند.
حالا که در ماه بین المللی طلاق و کودک قرار داریم خوب است به این نکته توجه کنیم که در میان این خانوادهها هم گاهی طلاق پیش میآید. به دلیلی وجود آسیبهای اجتماعی در میان این خانوادهها بیشتر طلاقها به دلیل اعتیاد یا خیانت مردان اتفاق میافتد و سرپرستی کودکان هم برعهدۀ مادران آنهاست.
گرچه نیکان زنانی از این دست را به طلاق تشویق نمیکند با این حال پس از طلاق حمایت از آنان برای داشتن یک زندگی سالم را نیز در برنامۀ خود دادر. آنان معمولاً به مشاوران معرفی میشوند، در طرحهای کارآفرینی به آنان شغل داده میشود و یا برای آموختن حرفه و تخصص آموزش میبینند. شرح کمک به این زنان توانا را میتوانید در اینستاگرام مؤسسه بخوانید.
فرزندان آنان هم از خدمات اجتماعی بیبهره نیستند. فرزندان این زنان بهیژه پسران آنها به دلیل داشتن احساس مسئولیت برای نگهداری مادر و خواهر و برادرهایشان معمولاً به ترک تحصیل تمایل دارند تا نانآور خانواده شوند.
نیکان تلاش میکند این کودکان را نیز نزد مشاور بفرستد و به خانوادۀ آنان کمک مالی کند تا این کودک یا نوجوان از تحصیل بازنماند. حتی بعضی از آنها که به کارکردن علاقۀ زیادی دارند تابستانها در کارگاهی شاگردی میکنند و شغل میآموزند تا اطمینان داشته باشند امکان کار برایشان وجود دارد.
نظرات
نظر شما در مورد این مطلب چیست؟