فراخوان کاشت حلزون امیرحسین 9 ساله

سپاس از حمایت‌های شما!
۱۰۰%
  • جمع آوری شده ۲۰,۰۰۰,۰۰۰ تومان
  • مبلغ هدف ۲۰,۰۰۰,۰۰۰ تومان
  • حامیان ۲ نفر
  • زمان ثبت ۱۴۰۱/۰۶/۱۴
نام و نام خانوادگی (اختیاری)
ایمیل (اختیاری)
ریال
مبلغ وارد شده باید بین ۱۰,۰۰۰ تا ۵۰۰,۰۰۰,۰۰۰ ریال باشد.

امیرحسین به تازگی قدم به 9 سالگی گذاشته است. او از بدو تولد ناشنوا بوده و طبق تجویز پزشک متخصص، باید کاشت حلزون انجام دهد. پدر او به دلیل ابتلا به دیابت چشمانش را از دست داده و قادر به کار کردن نیست. امورات خانواده آنها از طریق یارانه و کمک‌های بهزیستی می‌گذرد.

جهت هزینه کاشت حلزون پسر کوچکمان باید مبلغ 20 میلیون تومان طبق فاکتور به حساب هیئت امنا ارزی واریز شود. این خانواده آرزو دارند کودکشان بشنود و در شرایط سختی نیاز به یاری دارند. با کمک به امیرحسین و شرکت در فراخوان کاشت حلزون، صدا رو به دنیای ساکت او برگردونید.

  • هزینه کاشت حلزون: 200.000.000 ریال
  • مبلغ کل پروژه: 200.000.000 ریال

شنیدن صدای زندگی؛ کاشت حلزون برای امیرحسین

دنیایی که سکوتش شکست

تصور کنید در دنیایی زندگی کنید که هرگز طنین خنده‌های خانواده، آواز پرندگان در بامداد، یا حتی صدای نام خود را نشنیده باشید. این دنیای امیرحسین بود؛ کودکی ۹ ساله که از بدو تولد در سکوت مطلق به سر می‌برد. اما امروز، با کمک دو فرشته زمینی، این سکوت شکسته شد و او برای نخستین بار، موسیقی زندگی را شنید. این داستان، نه روایتی از یک عمل جراحی، بلکه حکایت تولدی دوباره است.

زندگی در سایه سکوت

امیرحسین در خانواده‌ای زندگی می‌کرد که مشکلاتشان به اندازه سکوت او سنگین بود. پدرش، که روزی نان‌آور خانه بود، به دلیل عوارض دیابت، بینایی خود را از دست داده بود. مادرش، زنی فداکار که تمام وجودش را وقف مراقبت از پسر و همسر ناتوانش کرده بود، حتی نمی‌توانست رویای تحصیل امیرحسین را در سر بپروراند. آن‌ها در اتاقی کوچک زندگی می‌کردند که دیوارهایش پر از عکس‌های قدیمی بود؛ عکس‌هایی از روزهایی که پدر می‌توانست کار کند و امیرحسین هنوز به دنیا نیامده بود.

در چنین شرایطی، کاشت حلزون شنوایی برای امیرحسین، رویایی دست‌نیافتنی به نظر می‌رسید. هزینه ۲۰ میلیون تومانی این عمل، رقمی بود که خانواده حتی جرئت محاسبه آن را نداشتند. مادر امیرحسین می‌گوید: «بعضی شب‌ها، وقتی امیرحسین خواب بود، به صدای تیک‌تیک ساعت گوش می‌دادم و آرزو می‌کردم او هم همین صدا را بشنود.»

معجزه دو دست مهربان

وقتی فراخوان کمک برای امیرحسین منتشر شد، کمتر کسی فکر می‌کرد این آرزو به این زودی محقق شود. اما دو نفر، با قلبی به وسعت اقیانوس، تصمیم گرفتند تاریخ زندگی این کودک را تغییر دهند. یکی از آن‌ها، مردی میانسال بود که خود در کودکی با فقر دست‌وپنجه نرم کرده بود. دیگری، زنی جوان که می‌خواست به مناسبت تولد ۳۰ سالگی‌اش، هدیه‌ای ماندگار به جهان بدهد. این دو غریبه، در یک نقطه مشترک بودند: باور به اینکه «مهربانی، زبان جهانی انسان‌هاست.»

مبلغ ۲۰ میلیون تومان تنها در چند روز جمع‌آوری و به حساب هیئت امنا ارسال شد. مادر امیرحسین با اشک‌ می‌گوید: «وقتی خبر را شنیدم، فکر کردم خوابم. انگار کسی بالاخره صدای فریادهای بی‌صدامان را شنیده بود.»

جراحی: گذر از سکوت به دنیای صداها

عمل کاشت حلزون در بیمارستانی در تهران انجام شد. جراحان توضیح می‌دهند که این عمل، تنها نصب یک دستگاه نیست؛ بلکه بازکردن دریچه‌ای به دنیایی جدید است. پس از عمل، یک ماه انتظار لازم بود تا دستگاه فعال شود. در این مدت، امیرحسین هر روز به عکس دستگاه روی سرش اشاره می‌کرد و با چشمانی پر از کنجکاوی از مادرش می‌پرسید: «صدا چیه؟ مگه چطوریه؟»

سرانجام روز موعود فرا رسید. وقتی متخصص، دستگاه را روشن کرد، امیرحسین ناگهان چشمانش را گشود و به اطراف خیره شد. صدای «سلام» مادرش، اولین واژه‌ای بود که شنید. او ابتدا دست‌هایش را به گوش‌هایش فشار داد پرسید: «این صدا از کجا میاد؟»، سپس، در حالی که اشک می‌ریخت، به آغوش مادرش پناه برد.

تولد دوباره: از لب‌خوانی تا کشف دنیای صداها

امروز، سه ماه از آن روز تاریخی می‌گذرد. امیرحسین حالا می‌تواند نامش را بشنود، به موسیقی گوش دهد و حتی کلمات ساده را تکرار کند. معلم او در مدرسه استثنایی می‌گوید: «تغییرات او شگفت‌انگیز است. هفته گذشته، وقتی صدای زنگ تفریح را شنید، از خوشحالی فریاد کشید!»

اما این تازه آغاز راه است. او باید ماه‌ها تحت گفتاردرمانی قرار گیرد تا بتواند مانند دیگر کودکان صحبت کند. مادرش که حالا امیدواری در چهره‌اش موج می‌زند، می‌گوید: «قبلاً وقتی از مدرسه برمی‌گشت، فقط نقاشی می‌کشید. حالا هر روز چیزهای جدیدی که شنیده را برایم تعریف می‌کند. دیروز گفت: «مامان! صدای بارون رو دوست دارم!»

تأثیر موج‌وار یک کمک: از یک کودک تا یک جامعه

کمک به امیرحسین، تنها زندگی یک کودک را تغییر نداد. این اقدام، مانند سنگی بود که در برکه‌ای افتاد و موج‌هایش به گوشه‌گوشه جامعه رسید. همسایه‌هایشان که پیش از این از شرایط آنان بی‌خبر بودند، حالا برای کمک‌های کوچک پیشقدم می‌شوند. مدیر مدرسه امیرحسین نیز تصمیم گرفته کمپینی برای حمایت از دیگر کودکان ناشنوا راه بیندازد.

دو نیکوکاری که این کمک را انجام دادند نیز تحت تأثیر نتیجه کارشان قرار گرفته‌اند. آن مرد میانسال می‌گوید: «این بهترین سرمایه‌گذاری زندگی‌ام بود. حالا هر وقت خسته می‌شوم، فیلم لبخند امیرحسین را نگاه می‌کنم.»

چگونه چرخه مهربانی را ادامه دهیم؟

داستان امیرحسین ثابت می‌کند که تغییر جهان، از تغییر زندگی یک نفر آغاز می‌شود. برای ادامه این مسیر، راه‌های بی‌شماری وجود دارد:

حمایت هدفمند:

با تحقیق و کمک به خیریه‌ها، می‌توانیم اطمینان حاصل کنیم که هر کمک در مسیر درست هزینه می‌شود.

حمایت روانی از خانواده‌ها:

بسیاری از این خانواده‌ها از فشار روانی ناتوانی فرزندشان رنج می‌برند. ارائه خدمات مشاوره رایگان می‌تواند بار بزرگی از دوش آن‌ها بردارد.

توانمندسازی اقتصادی:

آموزش مهارت‌های کاری به والدین کودکان نیازمند تا بتوانند به صورت پایدار هزینه‌های زندگی را تأمین کنند.

امروز امیرحسین، همان کودکی که روزی در سکوت گم شده بود، می‌تواند صدای باران، آواز مادرش و حتی خش‌خش برگ‌ها را بشنود. اما تأثیر این کمک فراتر از یک کودک است: این داستان، یادآوری است که «مهربانی می‌تواند حتی سکوت را بشکند.»

همچنان هزاران «امیرحسین» دیگر در گوشه‌وکنار این سرزمین منتظرند کسی دستشان را بگیرد. هر کمک، هر اندازه کوچک، می‌تواند جرقه‌ای باشد برای روشن کردن چراغ امید در زندگی آن‌ها.  بیایید با هم گوش بسپاریم به صداهایی که هنوز شنیده نشده‌اند. بیایید جهانی بسازیم که در آن، هیچ کودکی از شنیدن محروم نباشد.

 

نظر شما در مورد این مطلب چیست؟
نام و نام خانوادگی
موبایل
نظر شما

سایر موارد